نیم سال از آغاز نبرد گذشت، با این حال اسرائیل و حماس میتوانند نیمه دیگر سال را هم به جنگ ادامه دهند، زیرا بازنده واقعی این جنگ مردم غزهاند نه حماس یا اسرائیل. این ساکنان غزهاند که بیشترین هزینه را میپردازند؛ حدود ۳۵ هزار کشته و بیش از ۷۰ هزار مجروح، کسانی هم که از مرگ نجات یافتهاند آواره اردوگاهها و خیابانها هستند.
بهنظر میرسد تهدید اسرائیل به حمله به آخرین منطقه غزه (شهر رفح) چانهزنی است برای افزایش فشار بر حماس برای پذیرش شروط اسرائیل و کنارهگیریاش از حاکمیت نوار غزه و خروج از آنجا. البته تهدید اسرائیل نوعی اعمال فشار است، با این حال، حماس از قصد و توانایی اسرائیل برای حمله به رفح و بیرونراندن جنگجویان حماس به همراه ۲ میلیون نفر دیگر آگاه است؛ بهویژه اینکه پیش از این اسرائيل به شمال نوار غزه، شهر غزه، دیرالبلح و خانیونس لشکرکشی کرد و باعث شد ساکنان شهرهای مزبور آواره شوند. بنابراین، سناریوی نابودی و آوارگی تکرارپذیر است و هیچ مانعی بر سر راه اسرائيل وجود ندارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته نبرد کنونی با جنگهای قبلی در لبنان و غزه تفاوت دارد، زیرا هیچ عامل موثری وجود ندارد که قدرت برتر را از جنگ باز دارد. برای مثال، متحدان اسرائیل تمامی خسارتهای عظیم اسرائيل از آغاز تا پایان جنگ را خواهند پرداخت. هیچ قطعنامهای در شورای امنیت سازمان ملل وجود ندارد که دستور آتشبس یا ممانعت از ارسال سلاح به طرفهای متخاصم را بدهد، زیرا شورای امنیت به عرصه کشمکش آمریکا و روسیه و چین بدل شده است و همیشه کسی هست که با ایستان در کنار یکی از طرفهای متخاصم از حق وتو استفاده کند. همچنان هیچ طرفی آماده ارسال سلاح به حماس نیست. درنتیجه، اسرائیل جز پذیرش راهحل سیاسی گزینه دیگری پیشرو ندارد. جمهوری اسلامی ایران، که ساختمان کنسولگری آن در دمشق هدف حمله قرار گرفت، تنها یک بار واکنش نشان داد، بنابراین، حماس در این نبرد تنهاست، حتی متحدانش، جمهوری اسلامی ایران و حزبالله، اطلاع از حمله هفتم اکتبر حماس یا نقش داشتن در آن را رد کردند.
از اینرو، دستیابی به هرگونه توافق برای پایان دادن به جنگ یک اقدام مثبت است، بهویژه اینکه مردم غزه مدتهاست منتظرند که شاید با آغاز سال نو، فرا رسیدن ماه رمضان و یا عید فطر جنگ پایان یابد، اما برخلاف انتظارشان جنگ به نیمه دوم سال کشیده شده است.
امید است توافقی حاصل شود که به جنگ پایان دهد، نه اینکه آن را برای مدتی متوقف کند. تردیدی نیست که حتی خاتمه جنگ به معنای پایان رنج و مشکلات فلسطینیان نیست، زیرا تمامی شهرها و روستاهای نوار غزه به ویرانه بدل شدهاند و اغلب وعدههایی که در نشستهای آینده برای کمک به بازسازی نوار غزه داده خواهند شد بعید است محقق شوند. میلیونها نفر آواره سوری، لیبیایی، سودانی و یمنی سالهای زیادی را منتظر دریافت کمکهای بینالمللی بودند اما بازسازی مناطق جنگزده هرگز آغاز نشد.
بنابراین، امید است حماس با تکیه بر تظاهرات حامیان فلسطین در غرب و کنترل بر آنچه از رفح باقی مانده است، اسرائیل را بیش از این نیازماید و بدون توجه به اختلافات داخلی، درصدد همکاری با تشکیلات خودگردان فلسطین برآید تا مسیر صلح هموار شود.
بحران غزه دو بعد دارد، یکی رویارویی در میدان جنگ است و دیگری هیاهوی ناشی از اعتراضات دانشگاهها، دادخواهی در دادگاههای بینالمللی و بحث و جدلهای شورای امنیت. این هیاهو نه جنگ را متوقف میکند و نه میتواند تغییری در تصمیمگیریهای دولت آمریکا ایجاد کند. درواقع، این جنگ است که سرنوشت همه چیز را تعیین میکند. اگر ارتش اسرائيل وارد رفح شود سقف خواستههای اسرائیل از حماس و منطقه بالا خواهد رفت. این در حالی است که پیش از این میانجیهای عرب ماهها تلاش کردند تا حماس را به پذیرش راهحلی که به این تراژدی پایان دهد متقاعد کنند.
به نظر میرسد مشکل اصلی ناشی از دیدگاه رهبری حماس در نوار غزه است، نه رهبری سیاسی آن در خارج از فلسطین؛ زیرا رهبری حماس در خارج پیشتر آمادگیاش را برای رفتن به سوی راهحل سیاسی اعلام کرده بود، راهحلی که ویرانی و کشتار را متوقف کند، راه را برای آزادی گروگانها و اسیران هر دو طرف هموار کند و دولت فلسطینی را بپذیرد که کنترل نوار غزه را در دست بگیرد تا از بدل شدن نوار غزه به منطقه نظامی جلوگیری شود.
آیا ممکن است این تلاشها از حمله به رفح و ویرانی آن جلوگیری کند؟
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط